واکنش منتقدین پس از نمایش «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار
رضا کردلو:
«شبی که ماه کامل شد» اگر چه براساس یک داستان واقعی (که در اینترنت قابل دسترس است) ساخته شده و اول، وسط و آخرش معلوم است اما آنقدر «سینما» است که مخاطب ناخودآگاه، «آگاهی»اش را نسبت به همه واقعیتهایی که میداند، از دست میدهد و مسحور فیلم میشود. آخرش چه میشود؟ ما «پایان» را قبلا خواندهایم، میدانیم، نسبت به آن آگاهی داریم، اخباری که از «عبدالمالک ریگی» شنیدهایم، به قدری فراگیر بوده که جمعیت زیادی از ایرانیان از آن مطلعند. با همه اینها با شروع فیلم، اتفاق محیرالعقولی برای مخاطب میافتد. سفت سرجایش پای قصهای که آبیار تعریف میکند مینشیند.
سمیه قاضیزاده:
"شبي كه ماه كامل شد" موسیقیای پرحجم دارد که مشخص میکند آهنگساز برایش زمان گذاشته و كار كرده است. در بخشی از فیلم از آواهاي زنانه هم بهره گرفته شده است كه اصلا بولد و نمايشي نيستند و همچون "شیار 143" از آنها بسيار خوب استفاده شده است. موسیقی در "شبي كه ماه كامل شد" راوی است، دل به دل تماشاگر میدهد و پا به پای قصه جلو میآید حتی گاهی جلوتر از آن گام برمیدارد تا دانای کل بودنش را رعایت کرده باشد. مثلا در صحنهای که زن از کشته شدن برادرش باخبر میشود، ما ابتدا مویههای زنانه را میشنویم و بعد تلفنی که در آن این خبر شوکآور به او داده میشود. موسیقی با گوش شنوندهاش مهربان است. او را برای خبرهای بد آماده میکند. با تماشای تصوير اشك ريختن فائزه در آینههای شكسته، بار دیگر موسیقی همراه میشود، موسيقیای که منسجم است.
سام بهشتی:
شبی که ماه کامل شد یک فیلم فراتر از حد استانداردهای سینما است که کارگردان عجیب و متفاوتی دارد، در تمامی دو ساعت و خردهای و در تمامی لحظههای فیلم حضور مقتدرانه کارگردان، به وضوح حس میشود و نفس تماشاچی را میگیرد و او را میخکوب تواناییهای خود میکند.در بیشتر از دو ساعت جوری قصهگو است که ریتم نمیافتد و درجا نمیزند، دکوپاژ دارد و از ابتدا تا پایان سر پا است، پیش از این که فیلمهای کاترین بیگلو را تماشا میکردم، مدام به این مساله فکر میکردم که میشود روزی در سینمای ایران کارگردان زنی هم قد او متولد شود و در ژانر سیاسی حرف تازهای داشته باشد؟! بعد از تماشای شبی که ماه کامل شد می توان به این نتیجه رسید که کارگردان زنی متولد شده است که بی عیب و نقص هم میتواند فیلم بسازد.