داستان گم شدن مداد سیاه
دو خاطره متفاوت و قابل تأمل از گم شدن مداد سیاه دو نفر در دوران دبستان: مرد اول میگفت: «چهارم ...
اطلاعات بیشترداستان کوروش و عاشق شدن دختر
داستان کوروش و عاشق شدن دختر دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم.... کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که ...
اطلاعات بیشترداستان کوتاه " عشق بی پایان "
داستان کوتاه " عشق بی پایان " پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب ...
اطلاعات بیشتر